فاطمه پیرامن؛ انور یداللهی
چکیده
حق بر شهروندی به معنی حق برخورداری از یک سلسله حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی است. در اسناد متعدد حقوق بشری به لزوم چنین حقی اشاره شده، اما در هیچ سند جامع و الزامآوری حق بر شهروندی برای تمام افراد بشر بعنوان ...
بیشتر
حق بر شهروندی به معنی حق برخورداری از یک سلسله حقوق مدنی، سیاسی و اقتصادی است. در اسناد متعدد حقوق بشری به لزوم چنین حقی اشاره شده، اما در هیچ سند جامع و الزامآوری حق بر شهروندی برای تمام افراد بشر بعنوان یک حق کلی و عام به رسمیت شناخته نشده است. این امر باعث شده است تا شمار زیادی افراد بیوطن و بدون تابعیت، در جهان به چشم بخورد. حق آزادانهی افراد به برخورداری از شهروندی در مقابل ارادهی حاکمهی دولت در اعطای تابعیت قرار میگیرد. ازینرو دولتها از شناسایی این حق بعنوان یک حق بشری اجتناب میورزند. جهانی شدن و ظهور و گسترش اسناد و هنجارهای حقوق بشری در نیمهی دوم قرن بیستم، از حاکمیت دولتها کاست و بر اهمیت انسان در نظام بین-المللی افزود و مفهوم حق بر شهروندی نیز متأثر از چنین تحولی بوده است. در نتیجه، رویکردهای پساملیگرایانهی کنونی که منتهی به ظهور مفاهیمی چون جهانشهروندی و شخصیت جهانی شده، هم حاکمیت ملی را در اعطای شهروندی محدود نموده و هم مفهوم حق بر شهروندی را به گونهای متحول کرده که میتوان از آن به عنوان یک حق بشری نام برد؛ حقی که همراه با پدیدهی «جهانی شدن» تحکیم و توسعه نیز یافته است.