فاطمه سریان؛ مهرزاد شیری؛ احمد اسدیان
چکیده
عدالت اساسیترین دغدغه فلاسفه و اندیشمندان، مهمترین تأثیر خود را در علم حقوق برجای گذاشته است. همگام با توسعه جوامع انسانی از عصر باستان تا تشکیل دولتهای مدرن، فلاسفه تعاریف گوناگونی از عدالت عرضه ...
بیشتر
عدالت اساسیترین دغدغه فلاسفه و اندیشمندان، مهمترین تأثیر خود را در علم حقوق برجای گذاشته است. همگام با توسعه جوامع انسانی از عصر باستان تا تشکیل دولتهای مدرن، فلاسفه تعاریف گوناگونی از عدالت عرضه کرده اند. مفهوم عدالت نزد فلاسفه یونان مبنای شکلگیری این مفهوم در ساختار جوامع سیاسی تلقی میشود. مقارن تحولات قرون وسطی و آغاز دوره نوزایی، حقوق با شکل دیگری از عدالت آمیخته شد. بهطوری که مفاهیمی نظیر جنگ عادلانه موجب گردید تا این تلقی از عدالت به عنوان اساسیترین هدف حقوق مورد توجه قرار گیرد.پس از رنسانس مقارن تشکیل دولتهای مدرن، مفهوم عدالت قرین توسعه گردید و معادلهایی نظیر برابری و انصاف از جایگاه ویژهای نزد فلاسفه و علمای حقوق برخوردار گردیده است. به ویژه نمود این تحول، در عدالت توزیعی که مختص حاکمیت دولت است به خوبی جلوهگر شده است. در این مقاله مفهوم عدالت نزد فلاسفه و تحولات آن از عهد باستان تا عصر دولتهای مدرن مورد بررسی قرار گرفته و مفاهیمی نظیر برابری و انصاف به عنوان بدیلهایی برای عدالت مورد توجه واقع شده است.